فصل های زندگی من

فک کنم امشبم بی خواب باشم

پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۱۶ ق.ظ

سلام به همگی ...

راستش دلم می خواست می اومدم و براتون می نوشتم همه چیز رو ... ولی خوب فک کنم بایداول برای خودم می نوشتم خیلی دلم می خواد که کل ماجراها رو روز به روز براتون تعریف کنم ولی خوب نمی تونم یعنی در حال حاضر نمی تونم ترجیح می دم خیلی از مسایل نانوشته و ندونسته باقی بمونه ...

امرو صبح رو رفتم توی آشپزخونه شروع کردم به تمیز کاری حالا تمیز نکن کی تمیز کن .. اونقدر که نفهمیدم کی ساعت یک و نیم شد و داشت حالم بهم می خورد که اومدم و افتادم توی تخت و بعد از بیدار شدن رفتم سراغ باقی کارها ...

زحمت اوردن کفش هام افتاد گردن قردالی .. خیلی زحمت کشید و لطف کرد اخه کفش هایی که از زنداییم گرفته بودم یه کمی تنگ بودم و دادم قالب بزنن برام 

فردا شب رو تولد دعوتیم ولی نمی دونم با همین موهای قرمز برم یا نه .. قردالی بدش نیومده از موهام و می گه هر طوری که خودت راحتری ...

نمی دونم هنوز اعتماد به نفس پایینی دارم و می ترسم اونجا مسخرم کنند هر چند نباید این اجازه رو بدم که بهم بی احترامی کنن 

راستش امشب می خوام یه گپ خودمونی بنیم ...

اینکه همه ما توی زندگی هامون اشتباهات کم که نه زیادی داشتیم ولی باید سعی کنیم از اونها درس بگیریم و راه درست رو در پیش بگیریم 

دارم فکر می کنم چقدر خوبه که ما ادمها بتونیم از همون ابتدا احترام و حرمت بین خودمونو نگه داریم و حتی اگه یکی از ما گاهی لغزید طرف مقابل بتونه بازم شرایط رو حفظ کنه ...

اینو از ته دل دارم می گم حالا می فهمم که چقدر احترام و حتی گفتن شما چه تاثیری توی زندگی داره فکر نکید که با گفتن این چیزها صمیمتی نیست اتفاقا یه جلوه خاص به این صمیمت می ده 

خیلی چیزهای دیگه توی این مدت یاد گرفتم از تنها بودن از یه زندگی دوباره از شوق تشکیل یه زندگی جدید با رفتارهای جدید و ترک عادات اشتباه گذشته ... 

اشتباهاتی که هیچ وقت دیگه قابل جبران نیستند ولی می تونیم یاد بگیرم که که اگه فرصتی دوباره بهمون داده شد دیگه اون اشتباهات رو به کار نبریم ..

دوستانی که حرف های منو می خونن نمی دونم چه فکری می کنید و چه نظراتی دارید نظرات همتون چه تشویق چه محبت چه توهین همشون روی چشمام جای دارند ...از تون می خوام بازم به 50 باید و نباید دکتر هلاکویی حتما گوش کنید باور کنید باور کنید بی تاثیر نیست ... من به سفارش یکی از دوستان به حرف های چند تن از روانشاناسان ایرانی که توی شبکه های تی وی می یان هم گوش کردم ولی باور کنید هیچ کدومشون حداقل برای صدای دلنشین تر و پذیرنده از تر ایشون ندارن و شاید همین صدا بود که اونقدر منو مجذوب حرفهاش کرد 

خوب امشب هم داره شروع می شه من یه کمی سردرد شدم ولی خوب ترجیح دادم بیم و بنویسم و حداقل کمی از هیجان درونم کم بشه و کمی سبک تر به رختخواب برم ...

از طرفی ازتون می خوام بام خیلی خیلی دعا کنید خیلی خیلی .. که از هر زمانی به دعای شما محتاج ترم 

  • ۹۵/۰۵/۲۱
  • سارا بانو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">