فصل های زندگی من

تنوع جدید

سه شنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۱۷ ب.ظ

من اومدم ولی با چهره ای متفاوت تر از قبل .. امروز زد به سرم و رفتم خونه دایی گرام و با حضور دختر دایی عزیز که همون عروس خانوم باشه و در خدمت ایشان موهای بنده رو تقریبا قرمز و صورتی کردند ... خودم خیلی دوسشون دارم یعنی این تنوع جدید برام خیلی دلچسب هست ولی خوب از اونجایی که مردم ماشاءالله اینجا خیلی بیکار هستد و با نگاه های چپ چپ و ریشخند آدم رو دلزده می کنند ولی خوب قردالی جونم گفت که می تونم هد بزنم برم بیرون و حداقل تا پنجشنبه که بریم مهمونی موهام اینطوری باشه و شاید امروز و فردا رنگش رو عوض کنم نمی دونم بلاخره یه کاری  می کنم ...

امروز ما بین صحبت هام با قردالی دیگه تصمیم گرفتم یه چیزی رو بپرسم و البته جواب گرفتم و پشیمون از پرسیدنش نیستم و البته جوابی که گرفتم رو تا روزی که عملی نشه نمی تونم خیلی قبول کنم و با خودم کنار بیام یعنی می ترسم...

نمی دونم ولی خوب یه روزی سعی می کنم همه این ها رو خیلی واضح بنویسم و براتون بگم ولی الان سعی می کنم که احساسات خودم رو خصوصی برای خودم بنویسم تا حداقل آروم شم ... خوب دوباره می یام الان فکر می کنم که باید برای خودم بنویسم .. ممنون از صبوری همه 

  • ۹۵/۰۵/۱۹
  • سارا بانو