ساکت و سرد
یه وقت هایی نمی دونی چته 😮 همه چی خوب در عین حال بد .... خونه ساکت و سرد و تاریک با وجود تموم چراغ هایی که روشنه ... نمی دونم چرا ولی انگار باز حس های ناخوشایند برگشته .... 😳😳
فک کنم باید کار جدید رو اگه درست شد قبول کنم یه کار مداوم و بدون تعطیلی و مرخصی حتی دیگه جمعه ها هم کنسل می شه 😔😔😔ولی شاید این بهترین کار ممکن باشه ... عوضش این چند ماه گذشته رو با تموم روزهای خوب و بعد با یه عالمه مسافرت و ... گذروندم 🚗🚗🚗⛵⛵
امشب حس خوبی ندارم مثل شب قبل که نمی دونم چرا اصلا دلم نمی خواست تنهایی بخوابم انگار برام سخت شده بود با وجود تموم شب هایی که تنها خوابیدم 😟😟😟 نمی دونم چرا یه بغض سنگین راه گلویم رو گرفته ولی نمی تونم بشکنمش و اشک بریزم سعی می کنم فراموش کنم فراموش فقط فراموش
امروز کار و کار و باشگاه و خونه زندگیم شده خلاصه توی این چند کار ... امروز توی بالکن دیدم گلدون شمعدونیم چند تا گل دیگه هم داده 🌷🌷🌷 بر خلاف اون یکی شمعدونی که کلا بی خیاله و به خودش زحمت یه غنچه هم نمی ده .😕😕
خوب بگذریم سعی می کنم بخوابم شب همگی به خیر
- ۹۵/۰۴/۲۸