فصل های زندگی من

ساکت و سرد

دوشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۲ ق.ظ

یه وقت هایی نمی دونی  چته 😮 همه چی خوب در عین حال بد .... خونه ساکت و سرد و تاریک با وجود تموم چراغ هایی که روشنه ... نمی دونم چرا ولی انگار باز حس های ناخوشایند برگشته .... 😳😳 

فک کنم باید کار جدید رو اگه درست شد قبول کنم یه کار مداوم و بدون تعطیلی و مرخصی حتی دیگه جمعه ها هم کنسل می شه 😔😔😔ولی شاید این بهترین کار ممکن باشه ... عوضش این چند ماه گذشته رو با تموم روزهای خوب و بعد با یه عالمه مسافرت و ... گذروندم 🚗🚗🚗⛵⛵ 

امشب حس خوبی ندارم مثل شب قبل که نمی دونم چرا اصلا دلم نمی خواست تنهایی بخوابم انگار برام سخت شده بود با وجود تموم شب هایی که تنها خوابیدم 😟😟😟 نمی دونم چرا یه بغض سنگین راه گلویم رو گرفته ولی نمی تونم بشکنمش و اشک بریزم سعی می کنم فراموش کنم فراموش فقط فراموش 

امروز کار و کار و باشگاه و خونه زندگیم شده خلاصه توی این چند کار ... امروز توی بالکن دیدم گلدون شمعدونیم چند تا گل دیگه هم داده 🌷🌷🌷 بر خلاف اون یکی شمعدونی که کلا بی  خیاله و به خودش زحمت یه غنچه هم نمی ده .😕😕

خوب بگذریم سعی می کنم بخوابم شب همگی به خیر 

  • ۹۵/۰۴/۲۸
  • سارا بانو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">