فصل های زندگی من

اشتباهات

شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۴۳ ق.ظ

گاهی اوقات آدمها نمی دونم به خاطر جهل یا هوس یا شیطنت یا هر مساله دیگه ای دست به انجام یه کارهایی می زنن که نه تنها خودشون آسیب می بینن بلکه اطرافیانشون رو هم درگیر می کنن ...

بعد از اتفاقات روز  گذشته هر وقت راجع به این موضوع حرف می زنم و بهش فکر می کنم انگار توی قفسه سنیه ام سنگینی نفس هام رو حس می کنم و انگار قلبم یه طور دیگه می زنه ...

کل دیشب چشم روی هم نذاشتیم نه من نه مامان ... حالا اون بیچاره هم توی خونه خودش معلوم نبود چه حالی داشته ....

دیگه تشخیص نمی دم درست و غلط چی هست ... چه تصمیمی باید بگیره ... فقط یه مرد رو می بینم با یه غرور شکسته و روح خورد شده که کنار دیوار تکیه داده و لبهاش رو می چینه و بغض شو می خوره و اشک چشم هاشو پاک می کنه ..مردی که نمی دونه باید چی کار کنه و سردرگم مونده ... بین زندگی خودش غرورش غیرتش و بچه اش کدوم رو باید انتخاب کنه . 

بدترین صحنه ای بود دیدم هیچ وقت فکر نمی کنم بتونم فراموش کنم ...


  • ۹۴/۱۲/۰۸
  • سارا بانو